🍃🍃
ضربه کاری که باشد،
درد عمیق که باشد،
نه اشک میریزی،نه داد و قال راه می اندازی،
نه لبت به شکایت باز میشود،
دستت را میزنی زیر چانه و مات و مبهوت فقط نگاه میکنی....
🍃🍃
ضربه کاری که باشد،
درد عمیق که باشد،
نه اشک میریزی،نه داد و قال راه می اندازی،
نه لبت به شکایت باز میشود،
دستت را میزنی زیر چانه و مات و مبهوت فقط نگاه میکنی....
مـــــن👧🏻
بہ عشق❤️ تو👦🏻
صبح ها⛅️ چشم👁باز میڪنم
بہ ❤️عشق👦🏻تو
نفس میڪشم😍🙈
بہ عشق❤️تو👦🏻راہ🚶میـــــــروم
بہ عشق❤️و با یاد تو👦🏻
شب ها🌙بہ خواب میروم😴
بہ ❤️عشق 👦🏻تو زنـــــــدہ ام …
مــــن
بے تــــو👦🏻و عشـــــقت💑💍 ..
هیــــــچـم😢 ..
هیــــــچ 😞.. !!
👧🏻عاقایی؟!☺️
👱🏻جوووونه دلم جوجوی من😚
👧🏻شنتا دوشم دالی😥😢
👱🏻اوووم خب اندازه ی همه ی دنیاها😌😊
👧🏻شقد کم😔میخوای اونم نداجته باچ😒
👱🏻آخه توله ازدنیا بیشتر ک نداریم😂😅
👧🏻اوهوم ولی من دوشتت ندالم😁☺️
👱🏻ای توله مگه اینکه نگیرمت😠😡
👧🏻میخواے چیتال بتــونے عاقایـے😢😟
👱🏻ازپاستیل لواشک محروم میشے🙃
👧🏻خودم میلم میخلم😇😝
👱🏻غلط کردی چه باورشم شد😕😒
👧🏻اصنشم قهلم گمشوو😌😒
👱🏻خب دوسم نداری😔😞
👧🏻عاخہعاشقــتــم عاقایے😍💋❤️😘
👱🏻ای قربونت برم من حالا بدو حاضر شو
بریم شهربازی ک پوسیدم تو خونہ😉👫
👧🏻الانی حاژل میشـم عاقایے جونیـــم😋💏
خیلے چیزها بلدم
عشق من!
حالا دیگر فقط مےخواهم
تو را یاد بگیـرم
نقطہ بہ نقطہ...
#عباس_معروف
عاشق تر از این دختر پسرایی که توی این سرما دست همو میگیرن و راه میرن، اون مردیه که واسه یه لقمه نون داره تو این خیابونا پشت موتور پیک میره!
آدم هاے تنهـــــــــــا ...
گـــــاهـــــے خیلـــــے ,,,
خوݜ شانسنـــــد !!!
چوݧ ڪســـــے را ...
ندارند تا از دسټ بدهند !
بعضی وقتا واژه هات جفت و جور نمیشن
میخوای حرف بزنی میخوای بنویسی اما هرچی تو لغت نامه ذهنت میگردی کلمه ای رو پیدا نمیکنی که حالت رو نشون بده !
انقدر به این گشتن ادامه میدی که آخرش نتیجه اش میشه یه سرگیجه و کلافگی دیوونه کننده .
چون نمیتونی حتی به خودت بگی که چه حالی داری .. !
#فاطمه_خرازی
شوم شیرین ز لطف گوهر تو
اگر چون بحر تلخ و شور باشم
اگر غم همچو شب عالم بگیرد
برآ ای صبح تا منصور باشم
تویی روز و منم استاره روز
عجب نبود اگر مشهور باشم
مولانا
یک نفر قلب تو را بی سحر و جادو می برد
بی گمان من می شوم بازنده و او می برد
اشک می ریزم و می دانم که چشمان مرا
عاقبت این گریه های بی حد از سو می برد
آنقدر تلخم که هر کس یک نظر میبیندم
ماجرا را راحت از رفتار من بو می برد
من در این فکرم جهان را می شود تغییر داد
عاقبت اما مرا تقدیر از رو می برد
یک نفر از خواب بیدارم کند دارد کسی
با خودش عشق مرا بازو به بازو می برد
الهام دیداریان
نیمکتِ
با هم بودنمان تنهاست
تو...
دلیل نشستن نداری
و من....
دل نشستن...